تبليغات
موضوعات
خبرنامه
مطالب تصادفي
نويسندگان
آخرین نظرات
مترجم سايت
خبرنامه پیامکی
تبدیل تاریخ
محصولات فروشگاه
امکانات
Code Center
دریافت کد نمایش تبلیغات
جهت دریافت کد نمایش تبلیغات ، سایز آگهی موردنظر را انتخاب کنید و کد مربوطه را در محل مناسبی از قالب خود درج کنید.
توجه کنید هرگونه ویرایش در کدهای نمایش تبلیغات تخلف محسوب شده و موجب غیر فعال شدن سایت شما خواهد شد.
همچنین می توانید در هر صفحه از سایت خود حداکثر از 5 کد نمایش استفاده کنید.
کد ساده
کد شناور در گوشه پایین سمت راست سایت
کد شناور در گوشه بالا سمت راست سایت
کد شناور در گوشه پایین سمت چپ سایت
کد شناور در گوشه بالا سمت چپ سایت
تبليغات
توجه!!
<<این سایت در پایگاه ستاد ساماندهی ثبت گردیده است>> 

برای حمایت از فــان ســان بنر ما را در سایت یا وبلاگ خود قرار دهید
پرفروش های تـــک شــاپ
جدیدترین های تــک شــاپ
درباره :
داستان فلسفي ,
بازديد : 3128
تاريخ : چهارشنبه 14 فروردين 1392 زمان : 8:20بعد از ظهر
خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟؟ خانوم خوشــــــگله
برسونمت؟؟؟؟؟؟؟ خوشــــگله چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟ اینها
جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید! بیچــاره
اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد تا جایی که
چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگیش
بازگردد. روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت... شـاید می خواست گله کند
از وضعیت آن شهر لعنتی....! دخترک وارد حیاط امامزاده شد...خسته... انگار
فقط آمده بود گریه کند... دردش گفتنی نبود....!!!!
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد...وارد حرم شدو کنار ضریح
نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن... چند ساعت بعد،دختر که
کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد... خانوم!خانوم! پاشو سر راه
نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به
خوابگاه برساند...به سرعت از آنجا خارج شد...وارد شــــهر شد...
امــــا...اما انگار چیزی شده بود...دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
انگار محترم شده بود... نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد! احساس امنیت
کرد...با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!! فکر کرد شاید
اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود! یک لحظه به خود آمد... دید چـــادر
امامــزاده را سر جایش نگذاشته...!
برچسب ها :
حجاب ,
دختر ,
چادر ,
شماره بدم؟ ,
برسونمت؟ ,
نويسنده :
فـــان ســـان
نظرات ()
نظرات و پیشنهادات خود در مورد مطالب سایت به صورت پیامک ، به شماره 50002030137313 ارسال نمایید .
مطالب مرتبط
ارسال نظر براي اين مطلب
• نظرات و پیشنهادات شما چراغ راه ماست خواهشمند است ما را از نظرات ارزنده ی خود محروم نفرمایید.
• نظر شما پس از بررسی و بازبینی توسط گروه مدیریت برای نمایش در سایت قرار داده می شود.
• نظرات کوتاه مثل "خوب بود" و "عالی بود" و... و نظرات تکراری تائید نمی شوند و امتیازی هم به آنها تعلق نخواهد گرفت.
• متن نظر شما میبایست حداکثر 1024 کاراکتر باشد.
محصولات فــان شــاپ
با ما همکاری کنید
برای حمایت از ما ، بنر ما را در سایت یا وبلاگ خود قرار دهید !
?